قسمت ششم رمان رویالVsپاپ استار
قسمت ششم رمان رویالVsپاپ استار

مرلیا-به همین خیال باش با جادوم که رنگش ابی یخی بود یه میز پینگ پنگ درست کردم

-اماده ای؟

مرلیا-من باید اینو ازت بپرسم

-خیلی خودشیرینی میکنی 

مرلیا-عشقم میکشه بکنم

زایزن سرویس زد اومدم با کات ریز برش گردونم ولی از راکتم رد شد

مرلیا-چ..چی

-ببینم بازم از کارت پشیمون نیستی

مرلیا-نخیر بعد راکتمو دوباره اوردم و ایندفعه از لاب استفاده کردم که زایزن نتونست ببینه

5-5 

-اه لعنتی 

مرلیا-عمرا بزارم ببری بازی به تایبریک کشیده میشه 

ایندفعه از ضربه نهایی استفاده کردم  و همچین زدمک که صورت زایزنو برید 

-به چه جرعتی اینکارو کردی

مرلیا-به جرعت نکردم برا یادگاری کردم

زایزن به سمت مرلیا خیز برداشت که از پشت شوسوکه گرفتش

شوسوکه-زایزن ولش کن اون یه دختره میفهمی

اسونا-یعنی خاک...

مریکا-اسونا اروم باش بابا

زایزن-من روی اون دختره رو کم نکنم زایزن نیستم

مرلیا براش زبون در اورد و با رامونا رفت

تو اتاق .مرلیا

-هوووف پسره ی...

اینهیه-باز چه دسته گلی به اب دادی؟

رویا-از این همه چی بر میاد

ترسا-عجب مطمئنم با عشقش دعواش شده

سایو-ای بسوووزه پدر عاااااشقییییییی

رامونا-عهههه ساکت شید دو دقیقه 

-چیش ببینید همش تقصیر خودتونه که اینقدر ذهنتون منحرف شده 

یه دفعه یه صدایی اومد از بیرون تو راهرو-ولم کن مگه من چیکار کردم

کامیو-چیش زدی بستنی منو ریختی

-این صدای یه دختره ...کامیو غلتکت میکنم

رفتم بیرون 

-هووی کامیو چیکار میکنی؟

کامیو- از این دختره بپرس

یه دختر اونجا بود با موهای مشکی و چشمای ابی 

دختره-منکه گفتم ببخشید خودش قبول نکرد

 

 

 


[ جمعه 4 دی 1394 ] [ 14:17 ] [ fàþèmèh ßhìŕàìßhì♤ ] [ بازدید : 264 ] [ نظرات () ]
مطالب مرتبط
آخرین مطالب
تو وب نیستم (1395/01/08 )
سلااام (1394/11/29 )
خبر دااااغ (1394/10/25 )
پاستا (1394/10/21 )